تو دلم یه دنیا حرفه که میخوام بگم برا تو ،
چی میشه بیام دوباره ببینم کربُبلاتو
بـا خودم یه نـذری کردم که اگه تو رو بـبینم ،
با همـون نگاه اول جونمو بدم برا تو
آقـاجون دلم گرفتـه مثـل آسمون پائیز ،
میدونـم مـرغ دل من دوبـاره کرده هواتو
دل من سائـل عشقه ، دل تو ساحـل غـمها ،
چی میـشه کشتی قـلبم کناره بگیره با تو
چی میشه خونه قلبم بشه جای تو همیشه ،
حک کنی رو صفحهء دل نقش روی دلرباتو
دوست دارم این دفعه که میام توی ِ صحن و سرات ، آغوش ِ گرمتو واکنی بگی :
خوش اومدی ، خسته نباشی عزیزم
دوست دارم دست ِ نوازش بـکشی روی سرم
دوست دارم سجده کنم روی پاهات
توی سجده ذکرم این باشه آقا : همش بگم جونم فدات ، جونم فدات
دوست دارم وقت جون دادن بیای سرمو به دامن بگیری
دوست دارم نگاه آخرم باشی
دوست دارم تصویر آخری که از دنیا به عقبی می برم
عکس زیبای رُخ ِ حسین فاطمه باشه
دوست دارم دست منو بذاری تو دست ابالفضل رشید
وای دوباره زنده شد خاطرات ِ کربـُبـَلا
یادش بخیر اون شبی که قدم زنان گریه کنان
تو صحن بین الحرمین از ته دل زار میزدم
میون اون همه زائر مات و مبهوت شده بودم
زائرا ، سینه زنا ، روضه خونا غوغا به پا کرده بودند
یکی می گفت با صدشور و نوا ، درد دارم دوا میخوام
یکی می گفت حسین ، مریض دارم شفا میخوام
یا مـَنْ ا ِسْمـُهُ دَواء حسین و ذ ِکْرُهْ شـِفاء حسین