شکوفه های زندگی | ||
رباید دلبر از تو دل ، ولی آهسته آهسته / مراد تو شود حاصل ، ولی آهسته آهسته / تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی ، شود لعل بسی قابل ، ولی آهسته آهسته / مزن از نا امیدی دم که آن طفل دبستانی ، شود دانشور کامل ، ولی آهسته آهسته / شراب عشق را بنگر که هر خلوت نشینی را ، کند رسوای هر محفل ، ولی آهسته آهسته [ چهارشنبه 94/6/4 ] [ 8:15 عصر ] [ مریم ]
[ نظرات () ]
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید... باز عزم رفتن کرد،اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد... مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد... اما(افسوس)که نتوانست از آن خارج شود،پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد... بنجامین فرانکلین میگوید دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود... این است حکایت دنیا [ دوشنبه 94/6/2 ] [ 8:28 صبح ] [ مریم ]
[ نظرات () ]
به زیباییت نناز، با خنده پایدار نخواهد ماند. با گریه جبران نمی شود. نه در رویای فردا وصادقانه عشق بورز..!! [ دوشنبه 94/6/2 ] [ 12:52 صبح ] [ مریم ]
[ نظرات () ]
@دنیا ،به شایستگی هایت پاسخ میدهد نه به آرزوهایت، پس شایسته ی آرزوهایت باش. [ دوشنبه 94/6/2 ] [ 12:25 صبح ] [ مریم ]
[ نظرات () ]
شخصی از خدا دو چیز خواست... [ یکشنبه 94/6/1 ] [ 8:33 عصر ] [ مریم ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |