سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکوفه های زندگی
 
لینک دوستان

1-  آیه الکرسی نوری از آسمان است .

2-  آیه الکرسی آیتی از گنج عرش است .

3-  آیه الکرسی باعث ایمنی در سفر است .

4-  آیه الکرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

5-  ذکر رسول مکرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الکرسی بود .

6-  با خواندن آیه الکرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

7-  برای رفع فقر آیه الکرسی موثر است و کمک الهی از غیب می رسد .

8-  همه چیز در آیه الکرسی است یعنی کرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد  .

9-  در تنهایی آیه الکرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا کمک می رسد .

10- آیه الکرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

11- هنگام خواب نیز آیه الکرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

12- هر گاه از درد چشم شکایت داشتی آیه الکرسی بخوانید و آن درد را اظهار نکنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

13- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای که آیه الکرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

14- آیه الکرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است که مردم در عبادت جز خداوند کسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یکتا پرستی ایجاد کنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الکرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

15- وقت غروب 41 بار آیه الکرسی را بخوانی حاجت روا می شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یک آیه ) مجرب است 0 و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الکرسی را مدام بخوانید .

16- اگر مومن آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملکی را بر او مقرر می کند که برایش تسبیح کند .

17- آیه الکرسی در مزرعه و مغازه پنهان کردن باعث برکت مزرعه و رونق گرفتن کسب است .

18- از پیامبر نقل نموده اند که : این آیه عظیم تر از هر چیزی است که حق تعالی آفریده است .

19- چند چیز حافظه را زیاد می کند یکی از آن خواندن آیه الکرسی است .

20- با خواندن آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

21- هر صبح آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

22- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الکرسی است .

23- آیه الکرسی عظیم ترین آیه در قرآن است .

24- برای حفظ مال و جان آیه الکرسی بخوان .

25- آیه الکرسی ویرانگر اساس شرک است .

26- آیه الکرسی سید سوره بقره است .


[ سه شنبه 90/8/17 ] [ 12:48 صبح ] [ مریم ] [ نظرات () ]

اگر خواستی ببینی که چقدر به دنیا تعلقات داری، وضو گرفته و نماز بخوان تا آن تعلقات نمایان شود. اگر چنانچه اهل دنیا نبودی پس چرا از اول که می گویی "الله اکبر" شیاطین می برندت این طرف و آن طرف؟ و بعد نماز که تمام شد می گویی : "راحت شدم!"

آیت الله عبدالکریم حق شناس


[ سه شنبه 90/8/17 ] [ 12:42 صبح ] [ مریم ] [ نظرات () ]

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد

عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول

رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد

عید قربان به حقیقـــت...زخــــــداوند کریم

آفتابی به شــــــب ظلمت انســــان آمد 

جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش

بر کویــــر دل ما...نعــــــــــــمت باران آمد

خاک میسوخت در اندوه عطش باحسرت

نقش در سینه ی این خاک.. گلستان آمد

امر شد تا که به قربانـــــــی اسماعیلش

آن خلیــــلی که پذیرفتـــه ز رحـــــمان امد

امتحان داد به خوبی بخـــــــدا ابــــراهیم

جای آن ذبح عظیمی که به قربــــان آمد

آن حسینی که زحج رفت سوی کرببــلا

به خدا بهر سر افـــــرازی قـــــــــرآن آمد.

شعر سید محمدرضا هاشمی زا ده

 

ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم / به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان / نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را

عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد


[ یکشنبه 90/8/15 ] [ 6:42 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]

عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش می پردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز می گردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت ?عرفت? و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می کنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی می دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی ?عرف? صبر و شکیبایی و تحمل است. (1)

فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه? هو التَّوابُ الرّحیمْ

آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن به سوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.

طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:

ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟

ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.

ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و به سوی او بازگرد.

ـ چگونه توبه کنم؟

جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل کرد و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
 

خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می گویم

سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک

جز تو خدایی نیست

لا الهَ الاّ اَنْتْ 

کار بد کردم و بخود ظلم نمودم

عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی

به گناه خود اعتراف می کنم

وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی

تو مرا ببخش که تو بخشنده مهربانی


[ شنبه 90/8/14 ] [ 3:27 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد

و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود.

آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.

لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته

و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند.

دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است.

پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد

و این صحرای عرفات است که

با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع)

و اشک عاشقان او بر دامن خود

اجابت را نقش می کند.

اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر،

ای خدای عرفه.


[ شنبه 90/8/14 ] [ 3:5 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]
سخنان حکمت آمیز حضرت امام محمد باقر(ع)

بردبارى

اول:- قال علیه السلام ما شیب شى‏ء بشى‏ء احسن من حلم بعلم 1
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: آمیخته نشد هیچ چیزى به چیزى که بهتر باشد از آمیختن حلم به علم.
حلم نگاهداشتن نفس است از هیجان غضب، به آنکه قوه غضبیه او را به آسانى حرکت ندهد، و بى تأنى و تثبت 2 چیزى از او سر نزند و واردات مکروهه روزگار بزودى او را مضطرب نگرداند.
با تو گویم که چیست غایت حلم
هر که زهرت دهد، شکر بخشش‏
کم مباش از درخت سایه فکن‏
هر که سنگت زند، ثمر بخشش‏
هر که بخراشدت جگر به جفا
همچون کان کریم زر بخشش

کمال‏
دوم - «قال علیه السلام الکمال کل الکمال التفقه فى الدین، و الصبر على النائبة، و تقدیر المعیشة3.
فرمودند:کمال و تمام کمال بصیرت پیدا کردن در دین است و صبر کردن در مصیبت و کار دشوار، و اندازه آوردن امر معیشت.»

رفاقت دیرین‏

سوم - «قال علیه السلام : صحبة عشرین سنة قرابة 4
مصاحبت و رفاقت بیست سال، در حکم قرابت و خویشاوندى است.»
مکارم اخلاق (بزرگوارى و کرامت نفس)
چهارم - «قال علیه السلام: ثلاثة من مکارم الدنیا و الاخرة: ان تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک و تحلم اذا جعل علیک 5:
سه کار و کردار است که از مکارم دنیا و آخرت است: یکى آنکه عفو کنى از کسى که بر تو ستم کرده، و دیگر آنکه صله و پیوند کنى با کسى که قطع رحم تو کرده، سوم آنکه حلم کنى هرگاه از روى جهل و نادانى با تو رفتار شود.»
پنجم - فرمودند: «هیچ بنده‏اى نباشد که امتناع نماید از معونه برادر مسلمان خود و کوشش در قضاى حاجت او خواه بر آورده شود یا نشود - مگر این که مبتلا گردد در سعى نمودن و کوشش ورزیدن در حاجتى که موجب گناه او شود و هیچ اجرى نداشته باشد؛ و هیچ بنده‏اى نیست که در انفاق در راه رضاى خدا بخل ورزد، مگر اینکه مبتلا شود به این که چند برابر آن مبلغ را که در راه خدا بخل ورزیده بود در مصارفى که خشم خداى را برانیزد انفاق کند.» 6
ششم - «قال علیه السلام: و من لم یجعل الله له من نفسه و اعظا فان مواعظ الناس لن تغنى عنه شیئاً:
هر کس را که خداى خود او را براى او واعظ و پندگوى نگرداند، مواعظ دیگران او را فایده نرساند.» 7
هفتم - «قال علیه السلام: کم من رجل لقى رجلا فقال له: کب 8 الله عدوک: و ماله من عدو الا الله:
چه بسیار افتد که مردى با مردى دیگر ملاقات نماید و در دعا و خوش آمد گوید: خداوند دشمنت را سرنگون و منکوب گرداند؛ و حال آنکه او را دشمنى نباشد مگر خدا.» 9
هشتم - «قال علیه السلام: عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد.10
عالمى که مردم به علم او منتفع شوند، افضل است از هفتاد هزار عابد.»

* به نقل از منتهى الامال ، ج 2، ص 108 - 115، ب 7، ف 4.
1- تحف العقول ، ص 213.
3- تحف العقول، ص 213.
4- تحف العقول، ص 214.
5- تحف العقول، ص 214.
6- تحف العقول، ص 214.
7- تحف العقول، ص 214.
8- مرحوم والدم در «انوار البهیة» این روایت را چنین نقل کرده : «و قال علیه السلام: کم رجل قدلقى رجلاً فقال له : کتبت الله عدوک و ماله عدوا الا الله » ، على بن المؤلف.
9- تحف العقول، ص 214.
10- تحف العقول، ص 215.


[ چهارشنبه 90/8/11 ] [ 4:31 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]

روز عرفه، روز معرفت، روز زدودن قلب از غبار عصیان و روز خدا و خدایی شدن است.
*******
روز عرفه، روز رویش گلستان رحمت، روز نگین انگشتری ذی الحجه و روز دعا و استجابت دعا است.
*******
روز عرفه، روز اشک و ناله، روز حسین و حسینی شدن و روز شکستن بت های درون است.
*******
روز عرفه، روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است.
*******
روز عرفه، روز رسیدن به غایت آمال عارفان و روز همجواری با عرش الهی است.
*******
عرفه روزی است که خدا درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی بندگان خود آنان می گشاید.
*******
روز عرفه، روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده و از آن سوی سفره جود خود را برای آنها گسترانیده است.
*******
روز عرفه، روزی است که در‌های آسمان را برای پذیرش تضرع‌های عاشقانه‌ بندگان ذات اقدس الهر می‌گشایند .
*******
روز عرفه ، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
*******
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.
*******
می‎خواهم در ابری‎ترین لحظه‎ها فریاد بزنم و از باران عرفه سیراب شوم.
*******
روز عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است.
*******
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم، در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است.


[ سه شنبه 90/8/10 ] [ 8:1 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]

اول ذی الحجه،

سالروز ازدواج فرخنده

حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع)

این روز را به همه دوستداران اهل بیت

تبریک عرض می نماییم.

 

 

     ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد.

                     در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.

 

   

فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اکرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین کمالات انسانی آراسته بود.

شخصیت و عظمت پیامبر اکرم روز به روز در انظار مردم بالا می رفت و قدرت و شوکت او زیادتر می شد به همین علت دختر عزیزش زهرا (علیها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری می کردند اما پیامبر با خواستگاران طوری رفتار می کرد که می پنداشتند مورد غضب پیامبر قرار گرفته اند.

رسول خدا فاطمه را برای علی (علیه السلام) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود که نور را با نور به ازدواج در آورد.

 

 پیشنهاد به علی (ع):

اصحاب رسول خدا احساس کرده بودند که پیغمبر اکرم تمایل دارد فاطمه (علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یک روز عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر که پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد کرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبکر گفت: مدتی است که اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اکرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود که خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاه داشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح کنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش کنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این کار تشویق کردند.

سلمان فارسی می گوید: عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ بدین قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.

علی (ع) فرمود: از کجا می آیید و به چه منظور اینجا آمده اید؟

ابوبکر گفت: یا علی تو در تمام کمالات بر سایرین برتری داری، و از موقعیت خود و علاقه ایکه رسول خدا به تو دارد کاملاً آگاهی. اشراف و بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه علیها السلام آمده اند ولی پیغمبر صلی الله علیه و آله دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان  می کنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشته اند. و شخص دیگری قابلیت این افتخار را ندارد.

فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم.

پیغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علی بن ابی طالب (ع) را به خوبی می شناسی برای خواستگاری آمده است. آیا اجازه می دهی ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سکوت کرد و چیزی نگفت. پیغمبر چون آثار خشنودى را در چهره او دید گفت: الله اکبر و سکوت او را علامت رضایت دانست (2).

 

توافق:

رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه به نزد علی آمد و با لبی خندان گفت: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر.

فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم. یا علی آیا اکنون بشارتی به تو بدهم و رازی را برایت آشکار بسازم؟!

عرض کرد: آری یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت، شما همیشه نیک خوی و خوش زبان بوده اید.

فرمود: پیش از آنکه به نزد من بیایی جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خدا ترا از بین مخلوقاتش برگزیده و به رسالت انتخاب کرد. علی (ع) را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد. باید دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوری. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاک و نجیب و طیب و طاهر و نیکو به آنان عطا خواهد نمود یا علی هنوز جبرئیل بالا نرفته بود که تو درب منزل را زدی (3).

 

خطبه عقد:

پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.

علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.

پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، ‌و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. سپس نشست و به علی (ع) فرمود: برخیز و خطبه عقد را بخوان.

علی علیه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم که بغیر از او خدایی نیست. شهادتی که مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد صلی الله علیه وآله، درودی که مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و بدان امر نموده است. ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.

مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟

رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند.

 

مذاکره عروسی:

علی علیه السلام می فرماید: حدود یک ماه طول کشید و من خجالت می کشیدم با پیغمبر درباره فاطمه صحبت کنم، ولی گاهی که خلوت می شد می فرمود: یا علی چه همسر نیکو و زیبائی نصیبت شد؟ بهترین زنان عالم را تزویج تو کردم.

روزی برادرم عقیل پیش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسیارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمی کنی که فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسیله عروسی شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خیلی میل دارم عروسی کنم اما از رسول خدا خجالت می کشم. عقیل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اکنون با من بیا تا خدمت پیغمبر (ص) برویم.

علی با برادرش عقیل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بین راه به «ام ایمن» برخورد کرده جریان را برایش گفتند. ام ایمن گفت: اجازه بدهید من با رسول خدا در این باره مذاکره کنم.

ام سلمه و سایر زنان از قضیه خبردار شدند و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله مشرف گشتند. عرض کردند: یا رسول الله! پدر و مادرمان به فدایت، برای موضوعی خدمت شما رسیده ایم که اگر خدیجه زنده بود چشمش بدان روشن می شد. وقتی پیغمبر (ص) نام خدیجه را شنید اشکش جاری شد و فرمود: خدیجه؟! کجا مانند خدیجه پیدا می شود؟ هنگامی که مردم مرا تکذیب نمودند مرا تصدیق کرد و برای ترویج دین خدا، اموالش را در اختیار من قرار داد. خدیجه زنی بود که خدا بر من وحی فرستاد که بدو بشارت دهم خانه ای از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد کرد.

ام سلمه عرض کرد: پدرم و مادرم فدایت شود، شما هرچه درباره خدیجه می فرمایید صحیح است. خدا ما را با او محشور گرداند. یا رسول الله! برادر و پسر عموی شما میل دارد همسرش را به منزل ببرد.

فرمود: پس چرا خودش در این باره صحبتی نمی کند؟ عرض کرد: از کمروئی اوست.

پیغمبر (ص) به ام ایمن فرمود: علی را نزد من حاضر کن.

وقتی علی (ع) خدمت پیغمبر مشرف شد فرمود: یا علی! آیا میل داری همسرت را به منزل ببری.

عرض کرد: آری یا رسول الله.

فرمود: خدا مبارک کند، همین امشب یا فردا شب وسائل عروسی را فراهم می کنم.

سپس به همسرانش فرمود: اطاقی را برای فاطمه فرش کنید تا مراسم عروسی را برگزار کنیم (4). مراسم ازدواج برترین بندگان خداوند در روز اول یا ششم ذی الحجه (5) سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت(6).

 

 (1)ذخائر العقبی ص 26.

 (2)بحار الانوار ج 43 ص 127 ذخائر العقبی ص 29

 (3)بحار الانوار ج 43 ص 127

 (4)بحار الانوار ج 43 ص 130 ـ 132

 (5)مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 349

 (6)بحار الانوار ج 43 ص 6 و 7

برگرفته از کتاب بانوی نمونه اسلام تألیف ابراهیم امینی.

 



[ شنبه 90/8/7 ] [ 3:14 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]

شهادت وجود مقدّس حضرت امام محمد تقی(عَلَیْهِ‌السَّلام) جواد الائمه 

به پیشگاه مقدّس و منوّر حضرت امام زمان(عَجَلَ‌اللّه‌تَعالی‌فَرَجَهُ‌الشَریف)

و پیروان واقعی و منتظران حقیقی تسلیت عرض می­شود.

« خداوند تبارک و تعالی به عظمت وجود مقدّس آن بزرگواران،

همة ما را در دنیا و عقبی با ایشان محشور بفرماید

و از شفاعتشان در دنیا و عقبی بهره­مند بفرماید

و دست ما را آنی از دامن پر فیض ایشان کوتاه نفرماید».


[ پنج شنبه 90/8/5 ] [ 4:32 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]

سخنان گهربار حضرت امام محمد تقی علیه السلام

 لَیسَ حُسنُ الجوارِ کَفَّ الأذى‏ ولکِن حُسنُ الجَوارِ الصَّبرُ عَلَى الأذى‏؛
خوشْ‏ همسایگى تنها خوددارى از آزار دادن همسایه‏ نیست ،

بلکه شکیبایى بر آزار دیدن از همسایه‏ است.
تحف ‏العقول ،ص 409

 مَن زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛
هر کس او
(یعنی حضرت معصومه (س) ) رابا شناخت زیارت کند بهشت پاداش او خواهد بود.
بحارالأنوار ، ج 102، ص 266

 تَأخیرُ التَّوبَةِ اغْترارٌ؛
به تأخیر انداختن توبه ، فریبْ‏خوردگى است.
الإرشاد ، ج 2، ص 205

 الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ ؛
اعتماد به خدا بهاى هر چیز گران بها است ، و نردبانى به سوى هر بلندایى .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

 قَد عاداکَ مَن سَتَرَعَنکَ الرُّشدَ اتِّباعاً لِما تَهواهُ ؛
آن که براى پیروى از هوس تو ، راه پیشرفت را از تو پنهان کند ، با تو دشمنى کرده است .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

إعلَم أنَّکَ لَن تَخلُوَ مِن عَینِ اللَّهِ فَانظُر کَیفَ تَکونُ؛
بدان که از دیده خدا پنهان نیستى . پس بنگر که چگونه ‏اى.
تحف العقول ، ص4 45


[ پنج شنبه 90/8/5 ] [ 4:22 عصر ] [ مریم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 44
کل بازدیدها: 361354