به مادرم که بزرگ است و کوه محکم غم
به مادرم که بهشت است زير پايش کم
هميشه بعد خدا نام او سخن آراست
که پايه ي ادبيات ميشود محکم
براي رد شدن ما زباتلاق زمان
پلي بسوي خداوند ميشود زعدم
هنوز راز محبت درون سينه ي اوست
هنوز درک فداکاريش بود مبهم
هنوز هست بپا زندگي زهستي او
از اول بشريت زخلقت آدم
هميشه زنده و جاويد باشي اي مادر
تويي که سايه ي تو هست بر سر عالم
تويي که معني زيباي عشق و لبخندي
نبود مهرتو شايد نبود دنيا هم